- ابرو کن
- موچینه منقاش
معنی ابرو کن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
آنکه ابرویی چون کمان دارد
ابرو انداختن ابرو جنباندن اشارت کردن با ابرو دلال را اجازه و دستوری دادن با اشارت ابرو رضا نمودن با اشارت ابرو
ابر مرده اسفنج مرده اسفنج
که ابر تولید کند که جاذب و جالب ابر باشد: دریا جنگل و کوه ابرکش باشد
گور کن
همیشه بهار، گلی زرد رنگ با بوتۀ کوتاه و برگ های دراز و ستبر که در تمام تابستان گل می دهد و زمستان هم سبز است و از سالی به سال دیگر می ماند و سال بعد نیز گل می دهد، همیشک جوان